حکایت 14 - حاتم طائی 1 2 3 4 5 پاتوق فارس بازدید : 303 پنجشنبه 21 فروردین 1393 نظرات (0) حاتم طایی را گفتند :از خود بلند همت تر در جهان دیده ای یا شنیده ای ؟ گفت :بلی روزی چهل شتر قربانی کرده بودم ، امرای عرب را ، و خو د به گوشه ای از صحرا ، به حاجتی بیرون رفتم ، در آنجا خارکنی را دیدم ، پشته فراهم نهاده . گفتم :به مهمانی حاتم چرا نروی که خلقی بر سماط او گرد آمده اند. او گفت: هر که نان از عمل خویش خورد منت حاتم طایی نبرد. برچسب ها حکایت , داستان , حاتم طایی , سماط , قصه های ایرانی , خارکن ,
مطالب مرتبط شعر - گلی از گلستان سعدی حکایت -16 حکایت 15 - ملا نصرالدین حکایت - 15 شعر - روز معلم مبارک باد َشعر - از زنده یاد فریدون مشیری حکایت - 14 شعر - اشک یتیم از پروین اعتصامی شعر - سخنی از سعدی حکایت 14
ارسال نظر برای این مطلب متن شما نام آدرس سایت ایمیل کد امنیتی ارسال نظر خصوصی فقط برای نویسنده ذخیره مشخصات