حکایت - 14 1 2 3 4 5 پاتوق فارس بازدید : 339 شنبه 06 اردیبهشت 1393 نظرات (0) مثل خداوند به حضرت سلیمان ( ع)توانایی های زیادی بخشیده بود، این پیامبر بزرگ می توانست با حیوانات صحبت کند روزی از خداوند اجازه خواست همه موجودات را به مهمانی بزرگی دعوت نماید. و کوه بزرگی از غذا آماده نمودند ، اولین مهمان ماهی بزرگی بود که سر از آب در آوردو گفت : غذای مرا بده. حضرت سلیمان ( ع ) گفتند : این همه غذا ، هر چه دوست داری بخور . ماهی گفت : بقیه غذای من چه می شود ؟ هنوز گرسنه ام حضرت سلیمان ( ع) با تعجب پرسید : مگر تو روزی چقدر غذا می خوری ؟ ماهی گفت : روزی سه قورت . اینکه خوردم ، نیم قورت بود ، هنوز دو قورت و نیمش باقیست . برچسب ها حضرت سلیمان , حکایتهای شیرین , دو قورت و نیم , حیوانات , توانایی , ماهی بزرگ , ضرب المثل ,
مطالب مرتبط شعر - گلی از گلستان سعدی حکایت -16 حکایت 15 - ملا نصرالدین حکایت - 15 شعر - روز معلم مبارک باد َشعر - از زنده یاد فریدون مشیری شعر - اشک یتیم از پروین اعتصامی شعر - سخنی از سعدی حکایت 14 - حاتم طائی حکایت 14
ارسال نظر برای این مطلب متن شما نام آدرس سایت ایمیل کد امنیتی ارسال نظر خصوصی فقط برای نویسنده ذخیره مشخصات