حکایت از گلستان سعدی 7 1 2 3 4 5 پاتوق فارس بازدید : 191 یکشنبه 27 بهمن 1392 نظرات (0) گلی از گلستان سعدی یکی را از وزرا پسری کودن بود . پیش یکی از دانشمندان فرستاد که او را تربیت بکن . مگر که عاقل شود . دانشمند او را تعلیم کرد ولی موثر نبود . کسی را پیش پدرش فرستاد که این عاقل نمی شود و مرا دیوانه کرد. چون بود اصل گوهری قابل تربیت را در او اثر باشد هیچ صیقل نکو نداند کرد آهنی را که بد گهر باشد سگ به دریای هفت گانه بشوی که چو تر شد پلید تر باشد خر عیسی گرش به مکه برند چون بیاید هنوز خرباشد . برچسب ها گلستان , شعر , حکایت , سعدی , خوش سخن , برگی از گلستان , غزل , بیت , گوهر , تاثیر تربیت ,
مطالب مرتبط شعر - گلی از گلستان سعدی حکایت -16 حکایت 15 - ملا نصرالدین حکایت - 15 شعر - روز معلم مبارک باد َشعر - از زنده یاد فریدون مشیری حکایت - 14 شعر - اشک یتیم از پروین اعتصامی شعر - سخنی از سعدی حکایت 14 - حاتم طائی
ارسال نظر برای این مطلب متن شما نام آدرس سایت ایمیل کد امنیتی ارسال نظر خصوصی فقط برای نویسنده ذخیره مشخصات